مليسانفس مامان وبابامليسانفس مامان وبابا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

ملیسا دختر دوست داشتني مامان

اين روزهاي مليسا

  سلام دختر گل من كه براي خودتت خانمي شدي ومن نميدونم بايد خوشحال باشم يا ناراحت چون ديگه  تو اون مليسا کوچولی ٣.٣٠٠ گرمی نيستي دوست داري بيشتر كارهاتو خودتت انجام بدي خيلي خيلي قشنگ حرف ميزني ونيازهاتت را ميگي مامان آبه بده، مامان غذا بده،مامان بشتني ميخوام بعد توي بستني ها كيم وبستني عروسكي خيلي دوست داري در فريزر را خودتت باز ميكني كيم را به من نشون ميدي بعد ميگي مامان از اين بده وديگه نميذاري من بهت بدم حتما خودتت بايد بخوري بخاطر همين مورچه ها خيلي دوست دارند چون كل خونه را بستني بارون ميكني. كتاب شعر مامان بيا جيش دارم را ميخونم وتو همچنان حفظ هستي و با من ميخوني : مامان بيا جيش دارم  ...
31 فروردين 1393

22 ماهگی ملیسا

                                                                        امروز روز ماهگرد توست و من هر روز بیش از پیش به این راز پی میبرم   که تو خلق شده ای برای من تا زیباترین لحظه ها را برایم بسازی . . .   عاشقانه دوست دارم خيلي خيلي زياد    ...
20 فروردين 1393

خاطرات عروسي و عيد 93

سلام سلام به گل روي ماه همه دوستهاي قشنگم وني ني هاي نازتون من برگشتم با كلي عكس وخاطره     ظهر دوشنبه مورخ 26/12/92 از شرکت خداحافظی کردم واومدم پتو وبالشت را جمع کردم و ساعت 3 اومدم دنبالت که بریم فرودگاه چون قرار بود من وتو با هواپیما بریم وحمید هم با کلی چمدون فردا شب بیاد رشت . تا رسیدن به فرودگاه تو بغل من خواب بودی وقتی بیدار شدی دیدی بیرون هستیم کلی خوشحال شدی وبد تر از اون وقتی پله برقی را دیدی هی گفتی بالا بالا ومن هم باتو چندبار بالا وپایین کردم ،پروازمون قرار بود ساعت 6 بپره ولی تاخیر داشت وتو توی این مدت کلی توی سالن انتظار چرخیدی هی میگفتی بچلخم بچلخم ومردم کلی ازت عکس وفیلم گرفتند بعد می رفتی...
17 فروردين 1393
1